ناز نوشته

متن ادبی و دل نوشته

 

من فراموش نکردم...من از نهایت درد به بی حسی رسیدم...

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت18:34توسط فاطمه | |

دل به دلم که ندادی...پا به پایم که نیامدی...دست در دستم که نگذاشتی...سربه سرم دیگر نگذار که قولش را به بیابان داده ام...!!!

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت18:31توسط فاطمه | |

دلگیر نشو از آدم ها ...کنایه زدن عادتشان شده است.اینها سال هاست که به هوای بارانی می گویند خراب...

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت18:27توسط فاطمه | |

انتهای دریا را برکه ها نمی فهمند.پس ببخش اگر گاهی گم میکنم نشانی ات را...

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت18:23توسط فاطمه | |

پایانی برای قصه ها نیست.نه بره ها گرگ می شوند و نه گرگ ها سیر! خسته ام از جنس قلابی آدم ها . دار میزنم خاظرات کسی را که مرا دور زده. حالم خوب است اما گذشته ام درد می کند...

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت18:17توسط فاطمه | |

<-PollName->

<-PollItems->